جدول جو
جدول جو

معنی گل آویز - جستجوی لغت در جدول جو

گل آویز
(دخترانه)
مرکب از گل + آویز (آویخته شده)
تصویری از گل آویز
تصویر گل آویز
فرهنگ نامهای ایرانی
گل آویز
(مَ / مِ)
دست به گریبان. دست به یقه. مرکب است از گلو و آویز. آویختن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دل آویز
تصویر دل آویز
(دخترانه)
دلچسب، دلکش، آویزه دل، زیبا، دلنشین، محبوب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل آذین
تصویر گل آذین
(دخترانه)
زیور و زینت گل، حالت قرار گرفتن گلها روی شاخه، آرایش و چگونگی قرار گرفتن گلها بر روی ساقه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گلاویز
تصویر گلاویز
آویخته، آویزان
گلاویز شدن: با هم دست به یخه شدن، گریبان یکدیگر را گرفتن، به هم آویختن دو نفر هنگام زد و خورد یا کشتی گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گله آمیز
تصویر گله آمیز
آمیخته به گله و شکایت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل دوزی
تصویر گل دوزی
دوختن نقش و نگار با ابریشم بر روی پارچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل آذین
تصویر گل آذین
طرز قرار گرفتن گل ها بر روی ساقه یا شاخه ها
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
شباویز. مرغی که به شب خود را به یک پای بیاویزد و حق حق گوید و او را حق گوی نیز گویند. (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ سروری) (از انجمن آرا) (ازآنندراج). نام مرغی که شبها خود را بپا از شاخ درخت آویزد و فریادی کند که از آن حق حق مفهوم شود و آن را در تکلم مرغ حق گویند. (از فرهنگ نظام). مرغ حق. (از ناظم الاطباء). نوعی جغد. (فرهنگ فارسی معین). نام مرغی است که خود را در تمام شب از یک پای آویزد و تا صباح فریادی کند که از آن حق حق مفهوم شود و بعضی گویند تا از گلوی او قطرۀ خونی نچکد خاموش نگردد. (برهان) (فرهنگ جهانگیری). مرغ شب آهنگ:
جرس جنبانی مرغان شب خیز
جرسها بسته بر مرغ شب آویز.
نظامی.
چو بر دستان زدی دست شکرریز
بخواب اندر شدی مرغ شب آویز.
نظامی.
منم دراجۀ مرغان شب خیز
همه شب مونس مرغ شب آویز.
نظامی.
و رجوع به مرغ شب آهنگ و مرغ حق شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
گل آویز که برای زینت کاشته میشود و رنگ قرمز مخصوص دارد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 232). رجوع به هرمزدنامۀ پورداود ص 220 و 221 شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
گلگون و آنکه چهرۀ آن مانند شکوفه باشد. (ناظم الاطباء). گلرو. زیبارو. زیبا. گلچهره:
گر شاهد است سبزه بر اطراف گلستان
بر عارضین شاهد گلروی خوشتر است.
سعدی (بدایع).
یارمن شکرلب و گلروی و من در درد دل
گر کند درمان این دل زآن گل و شکر سزد.
سوزنی.
هنگام گل رسید ز گلروی لعبتی
بر بوسه رام گشته محابامکن کنار.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(هََ)
هم آورد. هماویز. رجوع به هماویز شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
تیغی که کوتاه و پهن باشد. (آنندراج). شمشیر کوتاه و پهن. (ناظم الاطباء). قسمی شمشیر کوتاه و پهن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ / دِ)
مخفف گوهرآویز. رجوع به ذیل همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
وضع قرار گرفتن گلها به روی ساقه و یا شاخه ها گل آذین نامیده میشود. گل آذین شامل دو دسته است: اول - گل آذین منفرد، هرگاه دم گل بدون انشعاب باشد و انتهای آن به یک گل منتهی گردد در این صورت گل آذین منفرد نامیده میشود، مانند: گل لاله و بنفشه و زعفران و گل مینای چمنی. دوم - گل آذین مجتمع، هرگاه دم گل انشعاب حاصل کند و هر شاخۀ آن به یک گل منتهی میشود در این حالت گل آذین را گل آذین مجتمع گویند، مانند: گل آذین گندم و گلابی. گل آذین را میتوان به گل آذین ساده و گل آذین مرکب تقسیم کرد. در تقسیم بندی گل آذین، گل آذین ها را به هفت نوع بترتیب زیر تقسیم کرده اند:1- گل آذین خوشه ای. 2- گل آذین سنبله ای. 3- شاتن. 4- گل آذین چتری. 5- گل آذین دیهیمی. 6- گل آذین کپه ای. 7-گل آذین گرزنی. و رجوع به فیزیولوژی گل تألیف اسماعیل زاهدی صص 1-12 شود. اجتماع و طرز قرار گرفتن گلهای نبات، گل آذین یا آرایش گل نامیده میشود. (گیاه شناسی ثابتی ص 450). و رجوع به همین کتاب صص 450-453 شود
لغت نامه دهخدا
(گِ هََ)
ده کوچکی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 52000گزی جنوب خاوری بافت و 4000گزی جنوب راه مالرو به زنجان و اسفندقه. دارای 9 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ قَ)
نام یکی از دهستانهای بخش خوسف شهرستان بیرجند و محدود است از طرف شمال و خاور به دهستان شهاباد، از جنوب بدهستان قیس آباد و از باختربه دهستان مرکزی خوسف. موقعیت دهستان: قسمت عمده قرای این دهستان در کوههای جنوب بیرجند واقع است. هوای آن معتدل و آب مزروعی اغلب قراء از قنوات و محصول آن غلات، زعفران، مختصر محصولات، باغداری و سبزیکاری است. شغل اهالی عموماً زراعت و مالداری و صنایع دستی زنان قالی و قالیچه بافی است. این دهستان از 87 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و مجموع نفوس آنها در حدود 4909 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
بحلق آویخته. بدارکشیده
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم آویز
تصویر هم آویز
هماورد
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه از آن گوهر آویخته باشد (گوش و غیره) : ز نعلکهای گوش گوهر آویز فکندی لعلها در نعل شبدیز. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
طرز قرار گرفتن و شیوه آرایش مجموعه گلها بر روی دم گل اصلی یک گیاه آرایش گل. یا گل آذین چتری. گل آذینی است نامحدود که دم گلهای فرعی آن از یک نقطه دم گل مشترک جدا میشود و برگک های آن حلقه ای بنام گریبان میسازند مانند گل آذین حویج (گزر) و جعفری. یا گل آذین خوشه یی. گل آذینی است نامحدود که دم گل اصلی آن به دم گلهای فرعی کوتاه تری تقسیم میشود و گلها بر روی دم گلهای کوتاهتر فرعی قرار دارند مانند گل آذین شب بو و انگور. یا گل آذین دیهیم. گل آذینی است نامحدود و شبیه گل آذین خوشه یی که گلهای آن تقریبا همه در یک سطح قرار دارند مانند گل آذین گلابی و گیلاس. یا گل آذین سنبله. گل آذینی است نا محدود که گلهای آن فاقد پایک فرعی هستند و بر روی دم گل اصلی از پایین ببالا واقعند مانند گل آذین بارهنگ و گندم. یا گل کلاپرک. گل آذینی است نامحدود که گلهای آن بر روی طبقی بنام نهنج قرار دارند و این نهنج ممکنست صاف ویا برآمده باشد مانند گل آذین آفتاب گردان و بابونه. هر گل این گونه گل آذین معمولا بنام گلچه خوانده میشود مرکب کاپیتول. یا گل آذین گرزن. گل آذینی را گویند که ساقه گل دهنده و پایکها و بالاخره هر یک از پایکهای فرعی بیک گل منتهی شوند. این گلها از طرفی رشد و نمو انتهایی ساقه را متوقف میسازند و از طرف دیگر در تولید انشعابات فرعی آن موثرند گل آذین محدود. یا گل آذین محدود. گل آذین گرزن. یا گل آذین نامحدود. گل آذینی را گویند که ساقه گل دهنده آن بطور نامحدود میتواند برشد و نمو خود ادامه دهد و غنچه های جدیدی را بوجود آورد. این گل آذین دارای اقسام مختلف است که اهم آنها عبارتند از: خوشه یی سنبله دیهیم چتری کلاپرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب آویز
تصویر شب آویز
نوعی جغد مرغ حق حقگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلاویز
تصویر گلاویز
دست و گریبان دست بیخه. آویز آویخته و آویزان
فرهنگ لغت هوشیار
گل افشان گلریز، معطر خوشبو: اگر چه باده فرح بخش و باد گل بیز است ببانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلق آویز
تصویر حلق آویز
بدار آویخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل آویزی
تصویر دل آویزی
کیفیت دلاویز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل آویز
تصویر دل آویز
مطلوب مرغوب دلخواه، خوشبو معطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل آذین
تصویر گل آذین
((گُ))
آرایش و چگونگی قرار گرفتن گل ها بر روی ساقه گیاهان، نامی از نام های زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب آویز
تصویر شب آویز
((شَ))
شباویز، مرغ حق، پرنده ای که شب هنگام از شاخه درختان آویزان می شود و می خواند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گل بیز
تصویر گل بیز
((گُ))
گل افشان، گلریز، معطر، خوشبو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلاویز
تصویر گلاویز
((گَ))
دست به گریبان، دست به یقه
فرهنگ فارسی معین
شکایت آمیز، شکوه آلود، گلایه آمیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درآویختن، درگیر، دست به یقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد